بازدید امروز : 40
بازدید دیروز : 3
قبل از نماز مغرب و عشا بود که با منزل ایشان تماس گرفتم ؛ حاج خانوم ایشان فرمودند برای نماز به تکیه خان مراجعت کرده اند ؛ وسائلم رو برداشتم و رفتم ، برف امان حرکت نمی داد ، مجبور شدم وسط راه موتورم رو یه گوشه ای بگذارم رسیدم و رفتم داخل مسجد ایشان ..
؛ با دلی پر امید که حالا کلی حرفها و خاطرات نشنیده از انقلاب شهرضا برام تعریف می کنند که ایشان گفتند چیزی در خاطر ندارند و فقط تیتروار به برنامه هایی که در قبل و بعد از انقلاب داشتند اشاره فرمودند ؛
دستگیری ایشان در بحبوحه ی به ثمر رسیدن انقلاب و انتقال به زندان به دلیل سخنرانی های کوبنده بر علیه رژیم پهلوی در شهرضا ، که معمولا در مسجد قائم واقع در میدان مرکزی ، حسینیه سادات ، تکیه اولیاء و در وسط میدان مرکزی شهر صورت می گرفته است ؛ به همراه حجج اسلام شیخ غلامحسین اسماعیلپور ، سید محمد رهنمائی و پاسدار شهید عبدالعی ماهر ...
اخلاص بیش از اندازه این مجاهد بصیر او را از لب گشودن به سخن برای ما بازداشت ؛ اما صحبتهایی که در ادامه فرمودند ؛ اطاعت از ولی فقیه زمان حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای و دعاگوئی جهت طول عمر ایشان بود ، ایشان نیز افزودند برخی حتی از اینکه دعائی بر لب جاری کنند برای رهبری و انقلاب هم کمشان می آید و باید روزی پاسخگو باشند که قدر این نعمات را نمی دانند ...
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
فهرست موضوعی یادداشت ها
اشتراک